مانی و نوروز 92 .....
سلام به همه دوستان .......
مانی جونم خوبی مامانم .....
این روزا سرم خیلی شلوغ بود و نتونستم بیام و واست مطلب بزرام اما سعی می کنم از این به بعد هر شنبه لااقل مطلب وارد کنم .... منو ببخش عزیزم ......
دیروز بدترین روز مامانی بود حالم خیلی بد بود ..... خیلی اذیت شدم بابایی شیفت بود و منم تنها تو هم که خیلی اذیت شدی همش دوست داشتی بازی کنی و من نمی تونستم باهات بازی کنم منو ببخش
مامانی تو هفته های گذشته روزهای سختی رو پشت سر گذاشت اصلاً دوست ندارم بهشون فکر کنم فقط دوست دارم به تو آینده تو فکر کنم .... دوست دارم که خوشبخت باشیم در کنار هم و با تمام مشکلاتی که برامون می سازن فقط شاد باشیم و بی خیال .....امیدوارم یه روز بتونم همه چیز رو بگم .....
دوست دارم عزیزم نمی ذارم هیچ چیزی خوشبختی رو از من و تو و بابایی بگیره ........
حالا عکس های ماه گذشته مانی جونم ......
مانی جونم کنار سفره هفت سین ......
مانی جونم کنار سفره هفت سین خونه خاله مهری که البته سیب سفره رو هم تندی گاز زد و خورد ......
مانی بهت زده ......
مانی جونم راننده آمبولانس ......
مانی جونم به همراه بابا در شیفت های نوروزی ......
مانی جونم کنار محمد پویا پسرخاله ناز نازی ......
مانی جونم به همراه یگانه ، تینا و ساقی ......
مانی و بابایی کنار سفره هفت سین ......
مانی و ژست گرفتنش مسجد جامع سمنان ......
مانی جونم کنار پارک کوهستانی مهدی شهر ......
مانی جونم کنار دریا ......
مانی جونم در حال پشمک خوردن ......
مانی و ماشین شارژی ......
مانی جونم و بابایی کنار سفره هفت سین آرامگاه ساری ......
مانی جونم در حال نقاشی کشیدن ......
مانی جونم وقتی خودشو با کاکائو حاجی فیروز می کنه ......
مانی و بابا ......
مانی جونم اولین باری که بستنی قیفی خورد ......
مانی جونم و قطار بازی به همراه سوفیا جون ......
مانی جونم وقتی خلبان می شود ......
عاشق این عکستم عزیزم ......
هیچ چیزی نیست تو خونه که مانی تجربه نکرده باشه ......
مانی جونم و عمو حسین ......
مانی جونم آخه اونجا هم مگه می شه نشست عزیزم ......
قربون خندینت بشم عزیزم ......
همیشه شاد باشی و لبات خندون عزیزم .... خیلی دوست دارم قربونت برم ......