روز مادر و روز معلم
سلام مانی جونم
11 اردیبهشت روز مادر بود و تو بابایی حسابی منو شرمنده کردید ......
البته 12 اردیبهشت هم روز معلم بود و حسابی بازم منو شرمنده کردید ........
و از همه مهمتر 12 اردیبهشت سالگرد ازدواج من و بابایی بود که بازم خیلی شرمندم کردید .......
ناصر عزیزم و مانی عزیزم قربونتون برم من تو زندگیم هیچ چیزی رو به اندازه خوشبختی و شادی و سلامتی شما نمی خوام ......
همینقدر که هر روز روی گل هر دوی شما رو می بینم و کنارهم هستیم و خوش هستیم برام یه دنیا ارزش داره و شادم می کنه ......
ناصرم عزیزم به خاطر همه چیز ممنون ........
از خواهرهای خوبم مریم ، مهری ، مهتاب و منا هم به خاطر کادوهای قشنگشون ممنونم
از مامان و مادرجون عزیزم هم ممنونم ....... از دامادهای عزیزم و داداش های گلم هم ممنون و یه سپاس ویژه برای پدرم که همیشه تکیه گاه ما بود و راه درست زندگی کردن رو اون به ما یاد داد .....
و مادرم دستت رو می بوسم .... زحمات و تلاش های تو هیچ وقت جبران پذیر نیست و من نمی تونم حتی یک ذره اش رو هم بیان کنم .... دوست دارم مامان جونم می بوسمت با تمام وجودم ......
یه عالمه تقدیر و تشکر از مامان ناصر به خاطر این عزیزی که به دنیا اورد و مادرانه برای بچه هاش زحمت کشید و ناراحتم از اینکه تو روز مادر کنارش نبودم تا دستاشو ببوسم ....
آرزو می کنم هر جا که هستی مامان قمر شاد و سلامت و تندرست باشی و تمام غم های و مشکلاتت ازت دور باشن و درکنار بچه های عزیزت و همسر مهربانت شاد باشی و خوشحال .....
دستت رو از راه دور می بوسم ...... دوستتون دارم و دلم براتون تنگ شده ...... مرسی برای همه چیز ...... از همه خصوصاً مانی جونم و ناصر ......
مامان های مهربون و معلم های مهربون روزتون مبارک ......