فرشته کوچولوی ما ....
سلام مانی جون ......
بالاخره امروز تونستیم من و بابایی سایتت رو تو خونه باز کنیم و با هم واست بنویسیم ......
عزیزم نه به دیشب تا صبح که اصلاً تکون نخوردی و نه به حالا که اینقدر ورجه ورجه می کنی که هلاک شدم .....
فدات شم امیدورام همش ورجه ورجه داشته باشی تا اینکه بخوای خواب باشی و من و بابایی از نگرانی حالمون بد شه .......
بابایی می گه این روزا خیلی دیر می گذره و من آرزو می کنم که تو سر موقع و صحیح و سالم بدنیا بیایی .....
می ترسیم زود بیایی فرشته کوچولوی ما ......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی