ماني و شهميرزاد ....
سلام ماني جونم ....
ماني براي دومين بار رفت شهميرزاد 6 و 7 مهر عروسي دخترخاله فاطمه ، ( دخترخاله مامان ) بود و ماني جونم رفت شهميرزاد خيلي خوش گذشت .....
اما ماني جون توي شب عروسي توي سالن تا تونستي گريه كردي ..... تا دير وقت يه ريز گريه مي كردي .... ديگه داشتم ديونه مي شدم ..... خيلي سر درد داشتم .... ديروز هم كه توي ماشين يه سره گريه كردي و جيغ زدي ولي خوب خوش گذشت .... عزيزم خيلي ناراحت تو بودم كه اذيت شدي .....
بيرون كه رفتيم كنار چشمه و قدم زدن خيلي ذوق مي كردي يا بغل بابايي بودي يا بغل عمو حسين ......
دوست دارم عزيزم .... هميشه بخند فدات شم ......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی