بازم حالم بد شد ......
سلام عزيزم ......
اميدوارم خوبه خوبه خوب باشي ...............
ماني جونم امروز صبح كه منو بابايي داشت مي رسوند اداره و خودشم بره سر كار نمي دوني چقدر حالم بد شد بابايي مجبور شد يه گوشه وايسه و من حالم به هم خورد تو خيابون خيلي سخت بود .....
آخه دفعات قبل همش تو خونه صبح قبل از اين كه بيام تو ماشين حالم بد مي شد ولي امروز تو خيابون بوديم خيلي خيلي بد بود .....
ماني جونم ..... مي دوني كه دو شب پيش هم تا صبح نخوابيدم خيلي درد داشتم و حالم خلي بد بود ديشب كه خوب خوابيدم گفتم حتماً امروز خوبم تا به حالا كه هيچ تغييري نكردم ......
همكاراي مامانيت تو اداره هوامو دارن و رفتن كلي ميوه واسم از اتاق مدير آوردن تا من بخورم ......
البته وقتي خوردم يه خورده بهتر شدم ........
دوست دارم عزيزم واسم دعا كن ..... همش مي ترسم تو اذيت بشي .... فدات شم ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی